نشست کتابخوان به صورت تئاتر در کتابخانه وکیلی نیشابور برگزار شد
کتاب های معرفی شده در نشست کتابخوان به صورت تئاتر در فرهنگسرای وکیلی نیشابور برگزار شد.
به گزارش اداره کتابخانه های عمومی نیشابور اولین نشست کتابخوان که به صورت برگزاری نمایشی از کتاب های معرفی شده بود در فرهنگسرای وکیلی نیشابور برگزار شد
مسوول کتابخانه وکیلی با اعلام این خبر گفت: کتابخانه وکیلی در ایام مختلف سال و با تلاش کتابداران این کتابخانه برنامه های متنوع فرهنگی برگزار می نماید که برگزاری نشست های کتابخوان یکی از همین برنامه هاست
ایرج اکبر آبادی ادامه داد: کتابخوان عنوان مجموعه نشست هایی است که در آن اعضای کتابخانه ها کتابداران و دوستداران کتاب به معرفی کتاب های مورد نظرشان می پردازند تا از این رهگذر و در قالب معرفی کتاب سرانه مطالعه بیشتر شود
اکبرآبادی با تاکید بر معرفی و تبلیغ کتاب از طریق همه رسانه های در دسترس افزود: در آخرین نشست برگزار شده در کتابخانه وکیلی که با حضور گسترده علاقمندان نیز مواجه شد تصمیم گرفتیم کتاب های معرفی شده در نشست با همکاری اعضای گروه نمایشی فرهنگسرا به صورت تئاتر نیز به تصویر کشیده شود.
مسوول کتابخانه وکیلی با تقدیر فراوان از اعضای گروه نمایشی ادامه داد:
اجرای نمایش حکایت پرنده و باغبان از مثنوی ارزشمند مولانا که توسط اعضای گروه هنرهای نمایشی با تشویق فوق العاده حضار مواجه شد یکی از نکات جالب این نشست بود
گفتنی است در این نشست دو کتاب معرفی شد که خلاصه ای از آن بدین شرح است:
- کتاب: هنر قصه گویی خلاق * نویسنده: جک زایپس * معرفیکننده: لیلا کاشفی
در این کتاب به اهمیت قصهگویی و شیوههای آن پرداخته شده است وبا اینکه کتاب “هنر قصهگویی خلاق” برای مخاطبان امریکایی نوشته شده، برای بهرهگیری آموزگاران، مربیان، کتابداران و پدران و مادران ایرانی نیز کارساز است و بنا به توضیح مولف در این کتاب، محور بحث ها؛ قصهگویی خلاق است که امروزه در مراکز پیش دبستانی اجرا می شود
- کتاب: مثنوی معنوی(داستان پرنده و باغبان) * معرفیکننده: عزیز الله صادقی
در روزگار قدیم، باغبانی باغ بزرگی با درختهای میوه فراوان داشت. پرندگان زیادی به این باغ پردرخت میآمدند و آواز میخواندند .یك روز باغبان تصمیم گرفت كه دامی بگذارد و گاهی چند تا از پرندهها را شكار كند. باغبان با این تصمیم، وارد باغ شد و اولین دام خود را به كار گذاشت. مقداری دانه نیز زیر دام ریخت. ناگهان پرنده كوچك و زیبایی به دام افتاد. باغبان خواست پرنده را كباب كند كه پرنده ناگهان به زبان آمد و به باغبان گفت كه اگر مرا آزاد كنی، در عوض من، سه تا پند باارزش به تو میدهم این سه پند …